آبادترين خراب عشقيم
ديوانه? بيحساب عشقيم
از قصّه? ما گريز بايد
غمناک ترين کتاب عشقيم
درمان نشويم اي طبيبان
ما طالب درد ناب عشقيم
ايمن ز حوادثيم زيرا
در سايه? آفتاب عشقيم
پيريم و هنوز چون جوانان
سر مست خم شراب عشقيم
طوفان کوير و چشمه،هيهات
لب تشنه پِيِ سراب عشقيم
آرام و قرار رفته از ما
ديباچه? انقلاب عشقيم
چون واسع دست شسته از جان
ما نيز در التهاب عشقيم
#سيد_علي_کهنگي بهمن1398
sayedalikahangi@
درباره این سایت