نشسته بي کس و تنها و اندوهي به سيمايش
به زير سايه? سروي که حالا هست همرازش


چنان در خود فرو رفته که گويي نيست در عالم
چه پايان غم انگيزيست اين قصّه ز آغازش


عجب زير و بمي دارد نواي بي نوايي ها
که از هر گوشه مي آيد حزين آهنگ آوازش


غباري از فراموشي گرفته روزگارش را
سکوت سرد تنهايي هميشه هست دمسازش


خدا را مي کني خشنود از خود اي عزيز من
اگر لبخند بنشاني به روي چهره? نازش


بيا در خانه? مهر و انيسش باش يک لحظه
که يار همنفس باشد اميد و شوق پروازش


دمي که دست در دستش گذاريم از سرشادي
جهاني را به رقص آرد تبسم هاي ابرازش


اگر چه سالمندي نقش بسته بر وجود او
وليکن عشق آخر مي کند او را سر افرازش


#سيد_علي_کهنگي دي 1398
sayedalikahangi@


 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کیلس فابریک - اسمارت آپشن smartoption فرکتال سیب Meghan ردلاو چت|خاطره مدیر لاو چت عشق مانی جون است|چت لاو مسابقات بمبی ها سرویس 10 خرید و فروش و رهن و اجاره سئو و تکنولوژی منتظران مهدی کوره راهي براي زندگي